Friday, August 31, 2007

مامان جونم بابا جونم دوستتون دارم


بابا و پوريا ومن

مسئوليت پذيري

مسئوليت پذيري ارثي نيست .بلكه ياد گيري و تجربه است .مسئوليت پذيري نياز به جوي دارد كه اين آموزش را بدهد.به ما ياد بدهيد كه شما انتظاراتي داريدو ما بايد به انتظارات شما پاسخ دهيم و ياد بگيريم كه مسئوليت هر آنچه در زندگي اتفاق مي افتد به عهده بگيريم

لكنت زبان


عزيزهاي بزرگتر اگر ما از 3يا 4 سالگي گاه دچار لكنت زبان مي شويم طبيعي است.

ما را مسخره نكنيد و تاكيد در درست صحبت كردن نكنيد .ما درحال به استقلال رسيدن هستيم و اين مشكل به مرور و با بي توجهي شما اصلاح خواهد شد ونگران نباشيد.ما هميشه شما را دوست داريم.و به محبت شما نياز داريم

Tuesday, August 28, 2007

ما بچه ها و راه هاي علاقه مند كردن ما به مهد كودك


آمــاده سازی كــــودک بــرای ورود به مهدكــودک: اول بايد كودك را با محيط مهد آشنا كرده و براي او توضيح داد كه مي‌تواند در مهد بازي كند، دوست پيدا كند و كارهاي جديد ياد بگيرد و در ضمن به او توضيح داد، در آنجا مربياني هستند كه آنها هم او را دوست دارند و به طور مداوم به او اطمينان داد كه بعد از يك ساعت مشخص، پدر و مادر حتما دنبال او خواهند آمد. در روزهاي اول بهتر است حدود نيم ساعت همراه كودكان در مهدكودك ماند و سعي كرد او را با ديگران آشنا كرد تا كم‌كم حس امنيت و اعتماد به ديگر كودكان و مربيان مهد در او ايجاد شود. از روزهاي بعد مي‌توان او را در حدود 1تا2 ساعت در مهد گذاشته و به او قول داد كه براي مثال در عرض 2 ساعت حتما دنبالش خواهيم آمد و حتما آن‌را اجرا كنيم. اگر كمي دير شود، كودك حتما مهدكودك را جاي امني نمي‌داند و آن را موجب جدايي خود از مادر مي‌بيند، پس با ديدن مادر به او مي‌چسبد و ديگر علاقه‌اي به رفتن به مهد نخواهد داشت؛ به همين دليل است كه ايجاد امنيت دركودك اهميت مي‌يابد و حتما بايد به آن توجه كرد. كم‌كم مي‌توان زمان باقيماندن كودك در مهد را بيشتر كرد ولي نبايد بدين گونه باشد كه كودك را از ساعت 7 صبح تا 4 بعدازظهر در مهد بگذاريم، زيرا در صورتي كه كودك ساعاتي طولاني تحت مراقبت كسي غير از مادر خودش باشد، از لحاظ وابستگي به مادر دچار مشكل خواهد شد و نسبت به مراقبان مهدكودك علاقه پيدا كرده و جدا شدن از آنها هم برايش سخت خواهد بود. فرضيه‌اي كه روان‌شناسان آنرا فرضيه‌ تك مادري مي‌نامند، مويد اين مطلب است كه كودك بهتر است بيشترين ساعات روز را تحت مراقبت يك نفر به خصوص مادر باشد نه اينكه بيشترين زمان خود را در مهد كودك بگذراند.
با تشكر از خانم سميرا اسلاميه در وب:روانشناسي كودك

Wednesday, August 22, 2007

در مورد من

سه سال پيش در ارديبهشت در بيمارستان سينا مشهد به دنيا آمدم.وامروز ميتوانم خيلي از كارهايم را انجام دهم.خيلي خوب صحبت نميكنم ولي مي توانم به راحتي منظورم را بفهمانم .ارتباطم با پدر و مادرم بسيار خوب است و آنها كاملا من را درك مي كنند .و با من بسيار خوب برخورد مي كنند.يك پدر بزرگ دارم كه بسيار مهربان است و من خيلي دوستش دارم.مادر بزرگ هاي خوبي هم دارم مامي جون فري و مامي جون. يك مهري جون خيلي مهربون هم دارم .خاله ندارم عمو و عمه هم ندارم ولي يك دايي خيلي خيلي خوب و يك دانيا جون خيلي خيلي خوب دارم.در ضمن به خاله ها و دايي ها و عمو ها و عمه هاي مامان و بابا م مي گم عمو و خاله ........و آنها هم بسيار مهربان هستند و مرا خيلي دوست دارند .به ستاره عزيزم مي گم خواهر. چون من او را خيلي دوست دارم و هنوز مادر و پدرم براي من خواهر يا برادري نياورده اند.خدايا مادر مهربان و پدر خوب و همه فاميلم را حفظ كن

يا د گا ر ي


ستاره:دختر خاله
صهبا :نوه خاله
رها :نوه خاله
و در ضمن عكس قبلي كه پوريا هم بود
پوريا:پسر دايي

د و ستا نم


از چپ به راست دوست هاي عزيز من :ستاره
خودم
صهبا
رها
پوريا
ما همه با هم فاميل هستيم و دوست هاي خوب
باز هم دوستان ديگرم را معرفي خواهم كرد

تير 1386


اين هم يك عكس كه مامي جون از من گرفته

Tuesday, August 21, 2007

پوريا تولد1384

اين عكس پورياي عزيز در سال گذشته است پوريا مرداد ماه 2 ساله شد

(دوستان من (پوريا

(پوريا عزيز دوست خوب من .اميدوارم هميشه سلامت باشد.(من هر دفعه يكي از دوستانم را معرفي مي كنم

Monday, August 20, 2007

خواهر خوبم ستاره

ستاره عزيزم هميشه از تو درس هاي خوبي ياد مي گيرم .خوشحالم كه خواهر مهرباني چون تو دارم.
روزهاي خوبي با خواهر عزيزم دارم .كارهاي جديد با ارزشي از او ياد مي گيرم.هميشه آرزو دارم سلامت و موفق باشد.

Sunday, August 19, 2007

روز تولدم



روزي كه من به دنيا آمدم با وجودي كه 24 ارديبهشت بود ولي هوا به شدت سرد و باراني بود .مثل اينكه خدا براي من باران رحمتش را مي فرستاد .خدا را شكر كه مادر و پدر خوبي دارم .دست هر دو آنها را مي بوسم.