Friday, September 14, 2007

دريا و روزهاي خوش

.اين روزها با مامان و بابا ودايي جون و دانيا جون و پوريا و بابا جون پوريا و علي جون وساناز جون درشمال كشور و لب دريا هستيم .خيلي به ما خوش مي گذرد .فقط ميدانم كه مامي ها خيلي دلشون برامون تنگ شده .و ما هم دلمون تنگ شده .اميدوارم به همه خوش بگذره

10 comments:

Anonymous said...

الهي فداي تو گل خوشبوي خودم بشم كه بي صبرانه منتظر ديدن روي ماهت هستم .امدوارم به همتون خوش بگذره وكيف كنيد .عاشقتم جيگرم

Anonymous said...

خوش بگذره به همتون

Anonymous said...

غنچه خوشرنگم دلم برایت یکذره شده

Anonymous said...

عزیزم تا آمدم اسمم را بنویسم یادداشت وارد شد . ببخشید

Anonymous said...

از همه دوستاي خوبممتشكرمكه بهمن سر مي زنند

Anonymous said...

ببخشبد كه هر چي نوشتم سر هم شد.
مي خواستم بنويسم از همه دوستاي خوبم كه به من سرمي زنند ممنونم

Anonymous said...

عزیز دلم خدا نگهدارت باشد خیلی دلم برات تنگ شده هرچند که (دریا برایت کثیفه وتوجنگل تارزان نداره )امید وارم با دریا دوست شده باشی وبهت مسافرتت خوش بگذرد

Anonymous said...

عزيز نازنينم هر روزكه مي گذرد خوشحالترم چون كه تو را زودتر مي بينم .الهي كه فداي چشم هاي خوشگلت بشم .عاشقم من

Anonymous said...

بیتای بی همتا عزیزم امروز صدای قشنگت را بالا خره شنیدم وصدای پوریا جان چشم ودلم روشن شد زنده وسلامت باشید

Anonymous said...

بیتا قشنگم هفت روز است صورت زیباوشیرین زبانیهایت را ندیدم خیلی دلم برات تنگ شده روزهارا مثل زمان کودکیم می شمرم که زوتر توراببینم