Friday, September 28, 2007

داخل كمد اسباب بازي


انجام بعضي كارها فقط با مامي جون امكان داره
ومن به بسياري از خواسته ها يم توسط مامي جون مي رسم

10 comments:

Anonymous said...

الهي كه من فدات شم .خدا كند كه بتوانم واسطه اي باشم كه تو به آرزو هاي به حقت برسي .هميشه حرف هاي مادر وپدرت را به گوش جان بشنو

Anonymous said...

من هم به خیلی از آرزوهایم با کمک مامی جون تو و شهره جان خودم رسیم

Anonymous said...

بیتا نازم تا این چنین مامی داری غمی نداری
البته اگه لوس نشی زیادی

Anonymous said...

مامي فري عزيزم هميشه دوستت دارم و لحظات آرامشم در كنار تو عزيز دلم هست

Anonymous said...

سلام
نگین کوچولوی خونه ما ازهمین شگردها خیلی بلد است
موفق باشید هرانک

Anonymous said...

دل مامي كه جاي خود دارد دل من هم برايت غش ميكنه
خوشگل من خوش باشي مهد هم دوست داشته باش
من هم خيلي دوست دارم عكست روي گوش ام است وقتي ماماني زنگ ميزنه شكل ماه تو مي ايد بوس

Anonymous said...

بيتا خانم چه عروسك نازي گذاشتي تو كمد اسباب بازيهات . فقط مواظب باش نيفته خداي نكرده . راستي آرين اونقدر تو مهد بهش خوش ميگذره كه وقتي ميريم دنبالش ميگه چرا زود اومدين ؟

Anonymous said...

از همه دوستام متشكرم كه به من سر مي زنند

Anonymous said...

مامی جون برای بیتا جون یک کیف قشنگ خریده که باهاش به مهد کودک بره
البته اگر نظرش برگشت

Anonymous said...

مامي جون فري عزيزم اميدوارم هر چه زودتر به مهد كودك بروم